in

زبان بلوچی

Nobody does bullshit better than us. Right?

بلوچی (بلوچیبلۏچی) از زبان‌های ایرانی شاخهٔ شمال‌باختری است.[۳] این زبان توسط مردم بلوچ در کشورهای ایران، پاکستان، افغانستان و سایر کشورها صحبت می‌شود.

پیشینه

زبان بلوچی از زبان‌های ایرانی شمال‌باختری است و با زبان‌های تاتی، کردی، گیلکی و تالشی نزدیکی زیادی دارد.[۴] بلوچی بیشتر رابطه نزدیکی با زبان پارتی تا زبان پارسی میانه دارد[۵] برای همین به نظر می‌رسد گویشوران این زبان در گذشتهٔ دور از نواحی شمالیِ ایران امروزی به بلوچستان کنونی کوچیده باشند. سخنگویان بلوچی احتمالاً نخست در حاشیه دریای خزر می‌زیستند و در حدود قرن۴ق/۱۰م به مناطقی که اکنون هستند مهاجرت کردند.[۶] بلوچی نزدیکی زیادی با هورامی و زازاکی دو گویش کردی دارد و بلوچی مانند این دو گویش کردی نزدیکی زیادی را با پهلوی اشکانی دارد اما به سایر گویش‌های اصلی کردی مانند کُرمانجی شمالی و کُرمانجی میانی تا حدودی نزدیک است.

زبان شناسان داده‌های زبانی بلوچی نو را باداده‌های زبانی دیگر مربوط به ادوار باستان میانه و نو مقایسه کرده‌اند. از جمله زبانشناسان عصر حاضر معروف جهان که در حوزه زبان بلوچی پژوهش‌های فراوانی انجام داده‌است می‌توان به کارینا جهانی نام برد که نسبت به نابودی این زبان هشدار جدی داده‌است.

زبان بلوچی سه گویش اساسی شرقی و غربی و جنوبی و گویش‌های فرعی فراوان دارد همچنان که این زبان بسیاری از خصوصیات زبان‌های کهن را نیز محفوظ داشته‌است. زبان بلوچی در پاره ای موارد به زبان پهلوی ساسانی (پارسی) قرابت پیدا می‌کند و در جایی نیز به زبان پهلوی اشکانی (پارتی). امّا وقتی همه جنبه‌ها در نظر گرفته شود، این نتیجه به دست می‌آید که گویا زبان بلوچی، دنباله یکی از زبان‌های ویژه ایرانی بوده؛ زبانی کهن تر از پهلوی، چون اوستایی، که تلفّظ آواهای کهن را در خود حفظ نموده و نمونه‌های بسیاری از واژگان آن را می‌توان ذکرکرد.[۷]

الفبای زبان بلوچی همان الفبا و حروف فارسی است و کلمات مورد استفاده حاوی حروف پ چ ژ گ فراوان و متفاوت با الفبای عربی، آنان را خود به خود از اعراب متمایز می‌کنند، و حروف ٹ، ڈ، ڑ، ں و ی در بلوچی وجود دارد که آن را از زبان فارسی امروز هم متمایز می‌گرداند

در مجموع ۲۵ حروف در زبان بلوچی وجود دارد که حروف ث ح خ ص ض ط ظ ع غ ف ق با تلفظ عربی آن در بلوچی وجود ندارند و معمولاً به جای ف، پ و به جای خ، ه و به جای ق، ک تلفظ می‌شود.

به‌طور مثال در بلوچی کیقباد-کیکباد، یا قنبر-کنبر (کمبر) خوانده می‌شود و این موضوع دقیقاً در زبان پهلوی هم مصداق دارد به‌طور نمونه کیقباد در پهلوی به صورت کی کوات رایج است. واژه‌های پدر و مادر و برادر در زبان بلوچی مانند پهلوی “پت ،” Pet ” و مات “mat ” خوانده می‌شوند. علت این امر هم آشکار است، چون در اوستا و در حالت فاعلی حذف می‌گردد، باز در حالی که در فارسی “ت ” یا “ث “اوستا را به “ه ” مبدل کرده، زبان بلوچی آن را نگهداشته است به عنوان مثال: چات (چاه)، کوت (کوه). بلوچی حرف “خ ” ندارد و به جای آن “ه ” به کار می‌برد. همچنین “پ ” را به جای “ف ” و “گ وک ” را به جای “غ ” می‌گذارد که نشان از کهنگی زبان بلوچی و عدم دخالت حروف عربی است، مانند؛ هدا-خدا، هشک-خشک، تهم- تخم، هون-خون.

برخی کلمات بلوچی با پارسی رایج در آن مشابه یا یکسان است. بدون دخالت کلمات انگلیسی و عربی تقریباً این زبان خالص و بدون تغییر مانده‌است.

برخی کلمات با حروف آخر در نمونه بلوچی، به گ ختم می‌شود به طور مثال:

زنده تبدیل به زندگ….

آهو تبدیل به آهوگ…

ماهی تبدیل به ماهیگ…

آستین تبدیل به آستینگ…

ماده تبدیل به مادگ…

(زنده در لهجه کردی اردلانی زندگ – آهو در لهجه کردی اردلانی آسک و در لھجه بلوچی مکرانی ھم به معنی آسک میباشد – ماهی در لهجه کردی اردلانی ماسیگ است)

شاید بتوان گفت این موضوع بر می‌گردد به ریشه زبان بلوچی که برگرفته از زبان پهلوی اشکانی و ساسانی می‌باشد. از آنجا که زبان پهلوی با دگرگونی‌هایی به زبان فارسی نو (امروزی) تبدیل شده‌است ویکی از این دگرگونی‌ها حذف (گ) از برخی کلمات می‌باشد می‌توان اینگونه بیان کرد که حرف گ و برخی حروف غیر عربی در زبان بلوچی خالص باقی مانده اما در زبان فارسی امروز گ از برخی کلمات حذف شده و دگرگون شده‌است؛ یعنی زبان بلوچی، “گ ” اوستا را که در پازند و فارسی به “های ” غیر ملفوظ تبدیل شده، مانند زبان پهلوی به صور ت “گ ” و گاهی همان “ک ” نگهداشته است. مثال‌های دیگر از دگرگونی حروف زبان باستان در فارسی نو اما ثابت ماندن آن‌ها در کلمات بلوچی در زیر آمده‌است:[۸]

  • دگردیسی واک «ژ» به «ز» و «چ». مانند سوچن
  • افتادن واک «گ» و «ک» از پایان واژه‌ها.
  • افتادن «الف» از آغاز شماری از واژه‌ها مثل اسپیت
  • دگردیسی واک «ژ» به «ج» در شماری از واژه‌ها. مانند هژده
ردیفپارسی نوزبان پهلوی باستانبلوچیکردی
1سوزنسوچنسوچن،سیچنسووژن/دَرزی
2مرد (مردن)مرتمرتمرد(mrd)
3بادواتگواتبا/وا
4هجدههژدههژدههَژدَه
5نشستهنشستگنشتگنیشتگ
6آهوآهوگآهوگآسک/آسگ
7سپید/ سفیداسپیداسپیتسپی/چَرمگ
8دروغdrog/droo دروگدروگدرُو
9خانه/اتاقkatakKat کتمال
10آبآپ/apآپ/apآو
11پلپوهلپوهلپرد(Prd)
12ماهیماهیگماهیگماسال/ماسی
13پسرپوسرposarPosag/بچک/پوسگکُر/پس/گَدَه
14خورشیدهورشیدهورشیدهَتاو/خُور

نمونه کلمات مشابه با زبان کردی

کردیبلوچی امروزفارسی امروز
savsapsab
ruzhruecruz
brat/brabratbaradar
Bawk/piaarpitpidar
kird/kardkurtkard
zawaDamad/zamatdamad
mezin/gawraمزنبزرگ
وَش/باش/خوشوشخوش/خوب
چَم/چاوچم/چژمچشم
بانبانبام
بِت/بوِیتبیت/باتباد (بودن)
ناهیرخیر
اَزانی/دَزانیزانهمی دانی
چُونیچونهچطوری
بانگبانگاذان
پار/پارَکَهپاریپارسال
هاوین/تاوسانهامین (خرماپزان)تابستان
جُوان/رندجُوانزیبا/ خوب مورد پسند
مِشمش/مَکِسکمگس
سوورسوهرسرخ
وشترهوشترشتر
هَسپ/اَسپاسپ،ھَپساسب
مشک(Mshk)مشکموش
بوِستَه/بیسسه/راوَستَهبیس/ بوس/بوشتواستا (صبرکن)
دَس نوِیژ (نماژ)دس و دیموضو/ دست و صورت
پیرارَکَه/پارپیراریپیرار سال
شوانشوانگ،شِپانکچوپان
نیشتن/دانشتننشتن/ نستننشستن
ه’وِن/خ’وِنهونخون
دز/چَتَهدزدزد
پِرَکَهپه ری ریپریروز
بَرزبرزبلند
جل/کراسجللباس-لباس گشاد
شووشووشوهر
پچ/کولاندنپچپختن
هَنارهنارانار

نمونه کلمات مشابه بازبان گیلکی

بلوچیسولاحاسپاَنیگهشتنیزک کرتن، مشتنم،میزَگکوشهوشتاتنتی، ته
گیلکیسولاخ (خولو)اسپهسهوئشتندیمیزِئن، دیمیشتنکوشاشتئن، ایسئنتی، توو
فارسیسوراخاسباکنوناجازه دادنادرار کردنکفشایستادنتو
کردیکون/سیلاخهَسپ/اسپایسَه/اِستاهِشتن/هِلاندنمیز/مِز کردنکَوش/پِلاووِستانتُ/تو/اَتُ/تَ

نمونه کلمات مشابه با تاتی

ردیفپارسی نوزبان تاتیبلوچیکردی
۱چهره-صورتدیمدیمدیم/رو/روالَت/روچک
۲دامادزاما zāmāزامات/زاماسزاوا
۳آنها· آهاین (ahayn)· آیان (ayan)اَوان/van
۴افتادنikatanKaptan کپتنکَفتن/کَتن
۵سفیدایسپیاسپیتسپی/چَرمگ
۶زیرجیراچیراژِر

از دیدگاه زبان شناسان و بااستفاده از داده‌های زبانی و مقایسه آن‌ها این زبان نه تنها ارتباط بنیان با سایر زبان‌های ایرانی دارد بلکه مشابهت زیادی با زبان ایران باستان (کهن) دارد به‌طور نمونه.[۹]

۱-از منظر واج‌شناسی

فارسی امروزبلوچی امروزایرانی میانه غربیایرانی کهن
sabsapsabxsap
ruzruecruzraucah
baradarbratbradbratar
pidarpitPid/piaarpitar
kardkurtkirdkrta
damadDamad/zamatdamadzamatar

۲-از منظر واژگانی

فارسی امروزبلوچی امروزایرانی باستانکردی
گوسفندpaspasvapaz
دریاzerzrayahzarya
تابستانhamianhaminahavin
کوهgargaraykef/kew

محل سکونت

عده‌ای از بلوچ‌ها در سرزمینی نسبتاً وسیع و گرم که دربخش‌های جنوبی و خط ساحلی دریای مکران از (بندرجاسک تابندر کراچی) واقع در جنوب بلوچستان و کشورهای «ایران. جنوب و جنوب غربی پاکستان زندگی می‌کنند، که این مناطق را «مکران» می‌نامند. وعده دیگری در مناطق کوهستانی و خوش آب هوا که این مناطق درشمال بلوچستان یعنی در کشورهای» ایران. شمال و شمال غربی پاکستان و جنوب شرقی افغانستان زندگی می‌کنند را «سرحد» می‌نامند. بلوچستان جزو قلمرو ایران باستان بوده‌است همواره اما بعد از نفوذ بریتانیا و استعمار هند بخش بزرگی از ان به پاکستان واگذار شده‌است.

سیستم نوشتاری

سیستم‌های نوشتاری زبان بلوچی چندین سیستم نوشتاری هستند که مهم‌ترین آن‌ها سیستم نوشتاری ظهورشاه هاشمی می‌باشد. یکی از حروف‌های تنظیم شده برای زبان بلوچی توسط آکادمی بلوچی در کراچی تنظیم شده‌است. دانشگاه اوپسالای سوئد نیز برای زبان بلوچی حروف الفبا تنظیم کرده فرهنگستان زبان و ادب بلوچی (سرباز) نیز با برگرفتن از حروف الفبایی سید ظهور شاه هاشمی حروف الفبای بلوچی را استانداردسازی کرده‌است. حروف تنظیم شده توسط فرهنگستان زبان و ادب بلوچی به شرح زیر هستند.
1- A – A – ءَ
Aps – اپس – اسب
Ars – ارس – اشک
Amb – امب – انبه

۲- À – AA – آ
Àp – آپ – آب
Às – آس – آتش
Àtk – آتک – آمد
Àdènk – آدݔنک – آینه
Àzmàn – آزمان – آسمان

3- B – B – بـ/ـبـ/ـب
Borz – بُرز – بالا
Bon – بُن – پایین/آغاز
Bàsk – باسک – بازو
Bèr – بݔر – انتقام

4- C – CH – چـ/ـچـ/ـچ
Càgerd – چاگرد – جامعه
Capp – چپ
Conď – چُنڈ – قسمت
Camm – چمّ – چشم
Coťťi – چُٹّی – تعطیل
Càr – چار – چهار

5- D – D – د
Del – دل – قلب
Do – دو
Dolàp – دلاپ – ترس
Dàr – دار – چوب
Dranz – دْرنز – مقدار کم

۶- Ď – DH – ڈ
Ďòk – ڈۏک – سنگ
Ďèl – ڈݔل – الاغ ماده
Ďæns – ڈئنس – رقص

7- E – É – ءِ
Ensàn – انسان
Ent – اِنت – حد
Ešk – اِشک – عشق

۸- È – IE – ݔـ/ـݔـ/ـی
È – ای – این
Èràn – اݔران – ایران
Èkim – اݔکیم – ناامید

9- G – G – گـ/ـگـ/ـگ
Gàl – گال – کلمه
Gap – گپ – گفتگو
Gal – گَل – شاد
Gall – گَلّ – گروه
Gèš – گݔش – بیش
Gerag – گِرگ – گرفتن

10- H – H – هـ/ـهـ/ـه
Haur – هؤر – باران
Hàl – هال – خبر
Huk – هوک – خوک
Hapt – هپت – هفت
Hašt – هشت
Han – هں – همچنین
Haik – هئیک – تخم مرغ

11- I – Í – ایـ/ـیـ/ـی
Bir – بیر – صاعقه
Sir – سیر – عروسی
Šir – شیر

12- J – J – جـ/ـجـ/ـج
Janèn – جنݔن – جنسیت زن
Jang – جنگ
Jèl – جݔل – زندان
Jaťť – جَٹ – نادان
Jost – جُست – سؤال

13- K – K – کـ/ـکـ/ـک
Kàrc – کارچ – چاقو
Kauš – کؤش – کفش
Kapp – کَپ – سمت
Kobl – کُبل – قفل

14- L – L – لـ/ـلـ/ـل
Lònť – لُنٹ – لب
Làg – لاگ – الاغ نر
Laiť – لئیٹ – لامپ
Loť – لُٹ – تنبیه
Lòť – لۏٹ – خواست

15- M – M – مـ/ـمـ/ـم
Màt – مات – مادر
Menàt – مِنات – صدازدن مادر
Màr – مار
Mid – مید – مو
Mardèn – مردݔن – جنسیت مرد
Maťť – مَٹ – تعویض
Mošk – مُشک – موش
Mard – مرد
Mòled – مۏلد – نوکر

16- N – N – نـ/ـنـ/ـن
Nàm – نام
Nòk – نۏک – نو
Napag – ناپگ – ناف
Noh – نُه – نه
Nàl – نال – نوعی قسم
Nàh – ناه – خرما

17- O – Ó – ءُ
Borrag – برّگ – بریدن
Conď – چُنڈ – بخش
Šod – شُد – گرسنه
Morr – مُرّ – بخیل

۱۸- Ò – OU – ۏ
Òlàk – اۏلاک – حیوان اهلی
Òpàr – اۏپار – صبر/تحمل
Òd – اۏد – اونجا
Òštag – اۏشتگ – ایستادن

19- P – P – پـ/ـپـ/ـپ
Pàd – پاد – پا
Pošt – پشت
Pàk – پاک
Porr – پُرّ
Pàcen – پاچن –
Panc – پنج – پنج

20- R – R – ر
Rang – رنگ
Romb – رُمب – گروه
Ròc – رۏچ – روز/خورشید
Ròtàk – رۏتاک – روزنامه
Ròď – رۏڈ – جاده

21- S – S – سـ/ـسـ/ـس
Sabz – سبز – آبی
Sohr – سُهر – قرمز
Sir – سیر – عروسی
Sàl – سال
Sabàh – سباه – صبح
Socag – سُچگ – سوختن
Sòčag – سۏچگ – سوزاندن

۲۲- Š – SH – شـ/ـشـ/ـش
Šàm – شام
Šunz – شونز – سبز
Šap – شپ – شب
Šauk – شؤک – زیبا
Šàr – شار – شهر
Šot – شُت – رفت

23- T – T – تـ/ـتـ/ـت
Teck – تِچک – راست
Tah/Tòk – تۏک – داخل
Tàk – تاک – پنجره/برگ
Tors – ترس
Tacag – تچگ – دویدن

۲۴- Ť – TH – ٹـ/ـٹـ/ـٹ – ࢣ
Ťair – ٹئیر – تایر/لاستیک
Ťèl – ٹݔل – روغن
Ťòr – ٹۏر – مصدوم
Ťacc – ٹچّ – اتصال

25- U – Ú – ـو/او
Umèt – اومݔت – امید
Tur – تور
Pul – پول

26- W – W – و
Wànag – خواندن/مدرسه
Waď – وڈ – نوع
Wahd – وهد – زمان
Wàb – واب – خواب
Wair – وئیر – کابل
Wàk – واک – حوصله
Wàd – واد – نمک
Waš – وش – خوب
Warag – ورگ – خوردن/خوراکی

27- Y – Y – یـ/ـیـ
Yàt – یات – یاد
Yak – یک – عدد یک

28- Z – Z – ز
Zànag – زانگ – دانستن
Zàntkàr – زانتکار – دانشمند
Zànk – زانک – علم
Zòr – زۏر – قدرت
Zit – زیت – زود
Zard – زرد

۲۹- Ž – ZH – ژ
Žand – ژند – خسته
Žàng – ژانگ – زنگ
Žimb – ژامب – شیب

حروف دوبندی در بلوچی
1-AE- Æ æ – ـئ
Sæ – سئ – عدد سه
Kuæ – کوئ – کجا هستید
Šaukae – شؤکئ – تو زیبا هستی

2-Ai – ai – ئی
Mai – مئی – مال ما
Salimaig – سلیمئیگ – مال سلیم

3-Au – au – ؤ
Kaur – کؤر – رودخانه
Maut – مؤت – مرگ
Šauk – شؤک – زیبا[۱۰]

گویش‌ها[ویرایش]

بلوچی را به سه گروه اصلی تقسیم می‌توان کرد: شرقی، یا شمال‌شرقی، و غربی، یا جنوب‌غربی و مرکزی سرحد.غربی (رخشانی)

  • لاشاری
  • رخشانی
  • سراوانی

جنوبی (مکرانی)

  • کچی
  • مکرانی

شرقی (سلیمانی)

  • بوگتی (بامبور)
  • مری رند (سیبی) که چاکربرهای سیب را شامل می‌شود
  • دوکمی-مزاری
  • مندوانی & گویش جاتووی سند غربی

{بلوچی سرحد مرکزی}

  • سرحدی
  • ایرندگانی

تقسیم‌بندی

اولین محققی که گویش‌های بلوچی را بیشتر به‌طور سیستماتیک مورد مطالعه قرارداد ویلهلم گیگر Wilhelm Geiger بود. او بلوچی را به دو گویش اصلی تقسیم کرده و بلوچی شمالی (سرحدی) و بلوچی جنوبی (مکرانی) نامید. وی همچنین بلوچی جنوبی را به گروه‌های شرقی و غربی و بلوچی شمالی را به گروه‌های شمالی و جنوبی که به ترتیب توسط طوایف لغاری Leghلri و مری Mari نمایندگی می‌شدند تقسیم کرد. گیگر برای نشان دادن تفاوت لغوی گویش‌ها به این واقعیت اشاره می‌کند که بلوچی جنوبی به میزان بالایی از زبانهای هندی و پاکستانی همسایه لغت اقتباس می‌کند در حالیکه بلوچی شمالی بیشتر دارای لغات اقتباس شده از گویش اصیل با ریشه فارسی می‌باشد. (ترجمه و نقل از جهانی (۸۹))

یکی دیگر از محققان گویش‌های بلوچی «سر جرج گریرسون»[۱۱] می‌باشد. او گویش‌های بلوچی را به شرقی و غربی تقسیم کرد. وی معتقد بود که بلوچی غربی در محدوده حکومتی بریتانیا دارای سه گویش می‌باشد و آنهارا بر اساس منطقه عمده‌ای که در آن صحبت می‌شوند، گویش کراچی karلči، کیچی kیči و پنجگوری panjguri نامید.

محقق برجسته دیگری که به صورت سیستماتیک گویش‌های بلوچی را مطالعه کرده‌است پروفسور جوزف الفنبین[۱۲] می‌باشد، او در کتاب «زبان بلوچی، گویش‌شناسی با متن» برای نشان دادن تفاوت بین گویش‌های مختلف، لیستی شامل آواشناسی، دستور (صرف و نحو) و لغت تهیه کرده و آن را به عنوان معیار مقایسه شباهت‌ها و تمایز گویش‌ها بکار برده‌است. در اینجا فقط به چند مورد از ویژگی‌های خاص این گویش‌ها بر اساس معیار الفنبین اکتفا می‌کنیم. (نقشه جغرافیایی گویش‌ها)

وی بر اساس این معیار، زبان بلوچی را به شش گویش تقسیم می‌کند که عبارتند از:

گویش‌های تپه‌های شرقی

این گویش‌ها در مناطق طوایف مری، بگٹی، لغاری و مزاری صحبت می‌شوند.

ویژگی

  1. تبدیل /u/ به /i/. مثال: بیت bit «شد»، سیر sir «عروسی» (۲)
  2. ساخت مجهول در زمان گذشته افعال متعدی (۳)
  3. تلفظ س در لغات «پس» pess پدر، «ماس» mas مادر، «براس» bras برادر. (۴)
  4. به کاربردن شناسه لn برای اول شخص مفرد و on برای اول شخص جمع (۵)
  5. استفاده از لغت لوگ lْg «خانه»، چوک čokk «بچه»

گویش رخشانی]

این گویش شامل شاخه‌های زیر می‌باشد:

  1. کلاتی (مناطق بین «لس بیلا» Las belل در شمال کراچی تا مستونگ Mastung در جنوب کوئته Quetta (عمدتاً منطقه براهویی نشین))
  2. چاغه‌ای و خارانی (نواحی شمالی بلوچستان پاکستان شامل نوشکی، دالبندین، خاران و کلات)
  3. افغانی (مناطق جنوبی و جنوب غربی افغانستان عمدتاً نواحی اطراف رودخانه هیرمند)
  4. سرحدی (منطقه‌ای که از شرق به دالبندین در پاکستان و از شمال شرقی به چهاربرجک در افغانستان منتهی شده و شامل مرو در جمهوری ترکمنستان و سیستان در ایران می‌باشد، به‌طوری‌که نصرت آباد در بلوچستان ایران جنوبی‌ترین بخش آن را تشکیل می‌دهد)

در تألیفات بعدی، الفنبین گویش رخشانی را به سه گروه کلاتی، پنجگوری و سرحدی تقسیم می‌کند که گویش سرحدی در آن شامل مرو در ترکمنستان شوروی، بلوچستان افغانستان و مناطق شمالی بلوچستان ایران که جنوب خاش و شمال ایرانشهر (آب رئیس، زنده کوه بزمان، رمکان) مرز جنوبی آن را تشکیل می‌دهند و همچنین نواحی از نرماشیر (چاهدگال، رودشور) و مناطق شمالی بلوچستان پاکستان شامل نوشکی، دالبندین، خاران و کلات (که مناطق گویش پنجگوری مرز جنوبی آن را تشکیل می‌دهند) را دربر می‌گیرد.

پنجگوری

شامل بخش اعظم منطقه خاران xلrلn که کیچ kیč مرز جنوبی و رودخانه رخشان Raxshلn مرز شمالی آن را تشکیل می‌دهند و کولوا Kolwل در شرق آن واقع می‌شود.

ویژگی

  1. /u/ نامتغیر باقی می‌ماند «بوت» but شد، «سور» sur عروسی
  2. ساخت معلوم جمله عادی‌ترین شکل است ولی شکل مجهول هم به ویژه در جنوب پیش می‌آید. (۶)
  3. تلفظ س لغات «پس» pess پدر، «ماس» mلs مادر، «براس» brلs برادر.
  4. شناسه in برای اول شخص مفرد و an برای اول شخص جمع
  5. «گس» ges خانه، «زهگ» zلg / zahg بچه

گویش سراوانی

سراوان و مناطق اطراف آن که خاش مرز شمالی و اسپیدان Espidلn مرز غربی آن را تشکیل می‌دهند. مناطق مرزی ایران و پاکستان در شرق این منطقه واقع شده و مرز جنوبی آن رودخانه گل gel در شمال راسک می‌باشد. در تألیفات بعدی الفنبین، ایرانشهر و بمپور نیز در حوزه گویش سراوانی شمرده می‌شوند.

ویژگی‌ها

تبدیل /u/ به bǖt ǖ «شد»

مجهول، ساخت معمول جمله است.

تلفظ ت لغات «پت» petپدر، «مات» mلt مادر، «برات» brلt برادر.

شناسه لn برای اول شخص مفرد و in برای اول شخص جمع (با تلفظ i کوتاه در in)

لوگ lْg یا گس ges «خانه»، چوک čokk یا زهگ zahg بچه

گویش کیچی

منطقه کیچ kیč در بلوچستان پاکستان شامل تربت

ویژگی

  1. /u/ نامتغیر، بوت but «شد»
  2. ساخت مجهول
  3. تلفظ ت لغات «پت» petپدر، «مات» mلt مادر، «برات» brلt برادر.
  4. شناسه in برای اول شخص مفرد و in برای اول شخص جمع (با تلفظ i کوتاه در in)
  5. لوگ lْg «خانه»، چوک čokk «بچه»

گویش لتونی (لاشاری)

منطقه لاشار lلڑلr در بلوچستان ایران شامل «اسپکه» Espakka، «پیپ» pیp، «مسکوتان» Maskْtan، «پنوچ» pannْč

ویژگی

  1. /u/ نامتغیر، بوت but «شد»
  2. ساخت مجهول
  3. تلفظ ت لغات «پت» petپدر، «مات» mلt مادر، «برات» brلt برادر.
  4. شناسه un برای اول شخص مفرد و in برای اول شخص جمع (با تلفظ i کوتاه در in)
  5. لوگ lْg «خانه»، چوک čokk بچه

گویش‌های ساحلی

شامل قصرقند kaser kand، نیکشهر nیkshahr، راسک rلsk و نواحی ساحلی جنوبی بلوچستان از «بی آبان» biلbلn در نزدیکی بندرعباس تا بندر کراچی شامل بنادر چاه بهار، گواتر gwلdar، پسنی pasni، جیونی jiwani و همچنین مناطق مند mand و دشت daڑt.

ویژگی

  1. تبدیل /u/ به /i/. مثال: بیت bit «شد»، سیر sir «عروسی»
  2. ساخت مجهول در زمان گذشته افعال متعدی
  3. تلفظ ت در لغات «پت» pet پدر، «مات» mلt مادر، «برات» brلt برادر.
  4. بکاربردن شناسه لn برای اول شخص مفرد و eyn برای اول شخص جمع
  5. استفاده از لغت لوگ lْg «خانه»، چوک čokk «بچه»

ابر)|مه]] || gotal |- | گورآپگ || سراب || gorápag |- | مورینگَه || زنگ (آهن) || moringa |}

جستارهای وابسته

منابع

  1.  “Baloch people” (به انگلیسی). People Group. Retrieved July 10, 2020.
  2.  Nordhoff, Sebastian; Hammarström, Harald; Forkel, Robert; Haspelmath, Martin, eds. (2013). “بلوچی”Glottolog 2.2. Leipzig: Max Planck Institute for Evolutionary Anthropology. {{cite book}}: Invalid |display-editors=4 (help)
  3.  “Eastern Iranian languages”. Encyclopedia Iranica.
  4.  Balochi language:History
  5.  Compendium Linguarum Iranicarum, Herausgegeben von Rudiger Schmitt, p353
  6.  دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، رضایی باغ بیدی، بلوچی، ص 520
  7.  رضایی باغ بیدی، حسن (۱۳۸۲). «بلوچی» در، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی جلد۲.
  8.  http://parsianjoman.org/?p=2008
  9.  نگاهی به سابقه نژادی قوم بلوچ بر مبنای داده‌های زبانی. گذری بر تاریخ بلوچستان. محودزهی موسی.1387. دانشگاه سیستان و بلوچستان
  10.  حروف تنظیم شده‌ی استاندارد توسط فرهنگستان زبان بلوچی)سرباز( وبلاگ رسمی گروه مترجمان ورنا بخشی از فرهنگستان زبان و ادب بلوچی
  11.  Sir George Grierson
  12.  Josef Elfenbein

What do you think?

555 Points
Upvote Downvote

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

GIPHY App Key not set. Please check settings

19 Minimalist Living Room ideas

گدروزی (به یونانی: گدروسیا)